Summary of "how google works" book.
- استراتژی
- استراتژی، طرح شما مناسب نیست
- روی بینش فنی شرط ببندید نه تحقیقات بازار
- عصر نوآوری ترکیبی
- برای رشد بهینهسازی کنید
- تخصصی کار کنید
- پیش فرض برای باز بودن
- استخدام
- استعداد
- تصمیم
- تصمیم
- ارتباطات
- ارتباطات
- نوآوری
- نوآوری
- تفکرات صاحبان مشاغل
- روی کاربر مترکز شوید
- نتیجهگیری
- پستگفتار
+ شروع از اصول پایه
+ ایدهای به ذهنت رسید روی کاغذ بنویس
+ بیشتر مردم برای تفکر ارسال به کرهی ماه بوجود زندگی نمیکنند.
+ مردم دوست دارند فرض کنند انجام کار غیرممکن است به جای اینکه فکر کنند چه کارهایی امکانپذیر است
+ گوگل انرژی زیادی روی استخدام اندیشمندان مستقل و اهداف خیلی بزرگ صرف میکند
+ افراد مناسب و رویاهای بزرگ = به نقطه مورد نظر میرسید یا از شکستتان درس مهمی یاد میگیرید.
+ شرکت دوست دارند کارهای همیشگی را انجام دهند و تغییرات اندک داشته باشند.
+ تغییر یک روند انقلابی است نه تکاملی.
+ خود را وادار کنید قمارهای بزرگ روی آینده داشته باشید.
+ اگر گذشته نشاندهندهی آینده باشد، قمارهای بزرگ امروز آنقدر هم مخاطرهآمیز نیست.
+ شراکت در یک اتاق چند متری معیار مهم بودن شما نیست (داستان اریک و آمیت)!
+ موریتس (یکی از اعضای هیئت مدیره) یک بیزینس پلن کامل خواست.
+ این را امتیاز در نظر گرفتند نه نقطه ضعف!
+ اصول ساده برای اداره شرکت. اولین و مهمترین اصل: تمرکز روی کاربر
+ اگر خدمات بزرگی ارائه کنند، بعدا روی درآمد آن میتوان حساب کرد!
+ راهحل برای محصولات: استخدام هر چه بیشتر مهندس نرمافزار بااستعداد تا جایی که امکان دارد و آزاد گذاشتن آنها!
+ رسیدن به بلندپروازیها: جذب و رهبری بهترین مهندسهای واقعی!
+ باید دست کم نیمی از کارمندان مهندس باشند.
+ آزادی عمل بده و چیزی را دیکته نکن و مجموعهای دستورالعمل و پیشنهاد بده.
+ ارتباطات برای ابزاری در حرکت نگه داشتن در مسیر کلی!
+ جلسه tgif: جلسه با مهندسها در هر عصر جمعه!
+ مطرح کردن هر موضوعی برای گفتگو آزاد بود.
+ ابزار اصلی مدیریت منابع: صفحه گستردهای از پروژههای مهم
+ نشستها: تخصیص منابع، طوفانهای فکری، بهروزرسانی وضعیت
+ جایی برای نوشتن نام پروژههای جدید و دور از ذهن و پیشتازانه وجود داشت
+ اینکه آدم کسب و کاری هستی، امتیازی نیست
+ طرح زمانبندی شده به محصولات بهتری نسبت به برنامه ارائه نمیدهد
+ این طرحها عقب نگه میدارد.
+ باید با مهندسها صحبت کرد.
+ به کارمندان قدرتی بیسابقه داده شده بود
+ عالی بودن همیشگی محصول
+ داشتن طرح مشخص و از پیش نوشته شده بهترین راه رسیدن به برتری نیست.
+ با استخدام مهندسهای عالی میتوان به مشکلات غلبه کرد.
+ شرکتی برای تحقق بلندپروازیها
+ هیچ برآوردی از جریان درامد، به کدام کاربران و شریکان نیاز داریم، نحوه تطبیق مشتریان ، نحوه فروش، نقشه راه برای محصولات، بودجه، اهداف و زمانبندی و کلا هیچی نداشتیم.
+ دلیلش این بود که ما نمیدانستیم!
+ آموختههای قبلی اشتباه بود.
+ سه ابزار : اینترنت (اطلاعات رایگان)، موبایل و شبکهها (دسترسی سراسری)، رایانش ابری (قدرت محاسباتی و ذخیرهسازی)
+ اطلاعات، اتصالات و توان رایانشی ارزانتر شدهاند
+ کیفیت محصول حرف اول را میزند نه کمبود اطلاعات و فشار و اینها
+ شکستها به اندازه کافی خوب نبودند تا بر متوسط بودن غلبه کنند
+ قبلا ۳۰ درصد تولید محصول و ۷۰ درصد داد زدن. الان برعکس
+ دومین دلیل عالی بودن محصول این است که هزینه آزمون و خطا کاهش یافته است
+ تولید و آزمون و خطا و تکرارهای فراوان
+ اشتباهها گران تمام نمیشود
+ مدل بیزینس پلن قدیم بر این اساس است که هزینه خطا زیاد بود و افراد معدودی میتوانستند تصمیم بگیرند و سرعت انجام کار را کاهش پیدا میکند.
+ دیتا زیاد
+ ارزشمندترین کارگران دانش (مدل قدیمی)، در مجموعهی کوچکی تخصص فنی عالی و محدود ولی تخصص مدیریت گسترده و غیرعمیق دارند.
+ هدف اصلی تمام کسب کارها افزایش سرعت فرایند تولید و کیفیت خروجی محصول
+ رویکرد مدیریت قدیمی: خطرها کم و از اشتباهها دوری کنند
+ ویژگیهای خلاق باهوش:
- به راحتی حوصلهشان سر میرود و کارها را خیلی تغییر میدهند
- چند بعدی
- کسب و کار دانش فنی و مهارت عملی بالا
- متخصص انجام دادن
- پیش نمونه تولید میکند و فقط مفهوم طراحی نمیکند
- باهوش تحلیلی
- با دیتا راحت است و برای تصمیمگیری از آن استفاده میکند
- با دیتا تصمیم بگیرد اما نمیگذارد زمام امور را بدست بگیرد
- باهوش کسب و کار: مسیر تخصصی فنی به محصول عالی و موفقیت کسب و کار را میشناسد
- باهوش رقابتی: نوآوری و تلاش
- همیشه عالی است: با ساعات اداری اتفاق نمیافتد
- باهوش کاربر مدار: محصول را از چشمانداز کاربر میشناسد
- وسواسی نسبت به علاقهمندیهایش
- گروه تمرکز، آزمایشکننده و موش آزمایشگاه خودش
- پر از ایدههای جدید
- چشمانداز متفاوت با همیشه
- در صورت لزوم نقش آفتابپرست
- خلاق کنجکاو: همیشه سوال میپرسد
- از وضع موجود راضی نیست
- مشکلات برای حل شدن میبیند و او باید حل کند
- بار زیادی تحمل میکند
- خلاق خطر پذیر: از شکست نمیترسد چون فکر میکند چیز خوبی در آن است که از آن پاداش کسب کند
- اعتماد به نفس: دفعه بعد مشکل را حل میکند
- خلاق خود هدایتگر: صبر نمیکند بگن چکار کن و گاهی اگر موافق نباشد به دستورالعمل اعتنا نمیکند
- بر اساس نوآوری وارد مسئله میشود
- فکر باز: آزادانه همکاری میکند و ایدهها را با ارزششان و نه مبداشان ارزیابی میکند
- کامل: همیشه آماده است و جزئیات را به یاد میآورد و نه با حفظ کردن بلکه با دانستن
- ارتباطی: شوخطبع است و خودش را به خوبی تعریف میکند
+ همه خلاقهای باهوش شم تجاری، دانش فنی، انرژی خلاق و یک رویکرد عملی برای امور را باید داشته باشند.
+ مهمترین ویژگی: آنها همه جا هستند و ربطی به دانشگاه و شهر و اینا ندارند.
+ ویژگی مشترک: سخت تلاش میکنند و وضعیت موجود را زیر سوال میبرند و به شکل متفاوتی به سمت مسائل میروند
+ مدیریت آنها سخت است
+ شما نمیتوانید به مردم بگویید چطور فکر کنند پس باید جایی درست کنید که در آن فکر کنند و بخواهند هر روز به آنجا برای کار بیایند.
+ ما اینجا هستیم تا به تو کمک کنیم. روش سیلیکون اینطور است.
+ چیزی که میدانی را یاد بگیر
+ حرکت جسورانه جدید یا مراحل کسب و کار در حال رشد
+ جذب و دادن انگیزه به خلاقهای باهوش
+ سازمانها میتواند از استارتآپها بهتر هم باشند. داشتن بینش جزئی از تغییربودن و استخدام خلاقهای باهوش چیزیست که نیاز دارید.
+ بخشهای کتاب:
- فرهنگ: نحوه جذب. فرهنگ و موفقیت: به شعارهایتان باور داشته باشید
- استراتژی: خلاقهای باهوش به ایدههایی که اساس استراتژیک داشته باشند جذب میشوند
- استخدام مهمترین کاریست که یک رهبر انجام میدهد
- اجماع و تصمیمگیری
- ارتباطات
- نوآوری: تنها راه رسیدن به محصول برتر، داشتن محیطی با بنمایهی نوآورانه است
- تفکراتی راجع به صاحبان مشاغل و نحوه تصور کردن غیر ممکن
- نتیجهگیری